جدول جو
جدول جو

معنی سیمین بناگوش - جستجوی لغت در جدول جو

سیمین بناگوش
(بَ)
آنکه بناگوشش چون سیم سپید باشد:
پری پیکر نگار پرنیان پوش
بتی سنگین دل سیمین بناگوش.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ)
آنکه بناگوش وی چون سیم سپید است. کنایه از جوان زیباکه بناگوش وی لطیف و چون سیم سپید است:
می دیرینه گساریم بفرعونی جام
از کف سیم بناگوشی با کف خضیب.
منوچهری.
شوخی شکرالفاظ و مهی سیم بناگوش
سروی سمن اندام و بتی حورسرشتی.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(سَ مَ بَ)
آنکه بناگوش وی بوی یاسمن دهد. (ناظم الاطباء). رجوع به مجموعۀ مترادفات ص 32 شود
لغت نامه دهخدا